Web Analytics Made Easy - Statcounter

انتخاب سیدعباس صالحی به عنوان وزیر ارشاد دولت دوازدهم در کنار بازداشت حمید صفت رپر جوان به اتهام قتل ناپدری‌اش و انتشار شایعاتی درباره جدایی محسن چاوشی از سریال شهرزاد از جمله مهمترین اتفاقات فرهنگی هفته‌ای بود که گدشت.


سرویس فرهنگی فردا: آخرین هفته مرداد ماه را می‌توان هفته پرخبر اهالی موسیقی دانست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
هفته‌ای که در آن انتشار خبر بازداشت یکی از رپرهای پرطرفدار در کنار احتمال جدایی محسن چاوشی از سریال شهرزاد و شایعه حضور شادمهر عقیلی در یک فیلم سینمایی بازتاب بسیاری در شبکه‌های اجتماعی داشت.
بالاخره یکی از اهالی فرهنگ وزیر فرهنگ شد
اولین و درواقع مهم‌ترین خبر این هفته برای اهالی فرهنگ و هنر انتخاب سیدعباس صالحی به عنوان سیزدهمین وزیر ارشاد بود. صالحی که در دولت قبل عهده‌دار مسئولیت معاونت فرهنگی ارشاد بود در این دوره و پس از آن صالحی‌امیری نتوانست عملکرد قابل قبولی از خود در مدیریت ارشاد ارائه کند؛ به عنوان گزینه وزارت ارشاد به مجلس معرفی شد و توانست با رای قابل قبولی از نمایندگان مجلس راهی وزارت ارشاد شود.
همه آنچه که باید درباره وزیر جدید ارشاد بدانید



هر چند که تجربه معاونت وزیر توانسته بسیاری از ضعف‌ها و مشکلات عرصه فرهنگ و هنر را به صالحی نشان دهد ولی به نظر می‌رسد بزرگترین چالش‌های او در این دوره چهار ساله سکانداری ارشاد مربوط به مسائل و حوزه‌هایی باشد که او پیش از این ارتباط کاری چندانی با آن‌ها نداشته است. حوزه‌هایی همچون سینما و موسیقی که معمولا جنجالی‌تر هستند و احتمالا در این دوره بیش‌ترین وقت و توان مدیریتی وزیر را به خود اختصاص خواهند داد.
سلبریتی محترم لطفا درست دفاع کنید!
انتشار خبر بازداشت یک خواننده جوان و پرطرفدار به اتهام قتل ناپدری‌اش خبری بود که بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر را در بهت و حیرت فرو برد. خبری که اولین خبرگزاری قوه قضاییه آن را اعلام کرد و در ادامه هر بار اخبار و ضدونقیضی در ارتباط با جزئیات ماجرا منتشر شد تا این پرونده ابعاد مختلفی پیدا کند.
آخرین جزئیات از پرونده خواننده رپ



در تازه‌ترین اظهارنظر در ارتباط با این موضوع مادر این خواننده از قصور پزشکی در جریان رسدیگی به روند درمانی همسر سابق صحبت کرده است. وکیل پرونده در ارتباط با این ادعا گفت: مادر ح.ص پیش از مرگ شوهرش در کنار او بود؛ وی پس از اینکه متوجه شد حال شوهرش مساعد نیست موضوع را با کادر درمانی بیمارستان در میان گذاشت اما به گفته وی پاسخ مناسبی دریافت نکرد تا اینکه پس از ساعاتی حال ناپدری حمید صفت وخیم شد و جان باخت.»
البته در این میان نکته دیگری نیز که برخی از رسانه‌ها به آن پرداختند دفاع بد برخی از سلبریتی‌ها و کاربران شبکه‌های اجتماعی از این خواننده جوان و این اتفاق بود. دفاعی که در نهایت نتیجه‌ای جز تحریک خانواده مقتول و پیچیده‌تر کردن وضعیت این خواننده جوان ندارد.
جوسازی برای دیده شدن دختر شیطان
یکشبنه این هفته یکی از سایت‌های سینمایی در خبری از احتمال بازی شادمهر عقیلی در فیلم جدید قربان محمدپور که همان نسخه دوم سلام بمبئی است، خبر داد. موضوعی که اندکی بعد توسط کارگردان این فیلم نیز تایید شد.
بازگشت شادمهر عقیلی به ایران از راه بالیوود!



شادمهر عقیلی که قبل از خروجش از ایران در دو فیلم «پر پرواز» و «شب برهنه» به ایفای نقش پرداخته بود؛ در حالی به عنوان گزینه احتمالی حضور در فیلم سینمایی «دختر شیطان» معرفی شده است که پس از خروج از کشور بارها و بارها در تولید آثاری نقش داشت که برعلیه جمهوری اسلامی بود. در این شرایط بعید به نظر می‌رسد که خبر حضور او در این فیلم چیزی جز یک جوسازی رسانه‌ای برای جلب توجه مخاطبان به این اثر باشد.
جدایی محسن از شهرزاد؛ شایعه یا واقعیت؟!
اخبار مربوط به اهالی موسیقی این هفته تمامی نداشت تا در روزهایی که نهمین قسمت فصل دوم سریال شهرزاد روانه بازار شده بود، انتشار خبر جدایی محسن چاوشی از این سریال باز هم شهرزادی را به سوزه مورد علاقه رسانه‌ها تبدیل کند.
این خبر با عدم درج نام محسن چاوشی در کاور دو قسمت اخیر سریال و حذف ترانه جدید او برای تیتراز فصل دوم سریال آغاز شد. خبری که سیدمحمد امامی تهیه‌کننده سریال آن را این‌گونه تکذیب کرد: هیچ مشکلی در فضای همکاری بین سریال «شهرزاد» و آقای چاوشی وجود ندارد بلکه تِرک های بسیار جذابی از طرف وی در حال آماده شدن است. سریال در حال ساخت است و بسته به اقتضای قسمت ها و سکانس ها آهنگ ها خوانده می شود.
امامی همچنین درباره درج نشدن نام چاوشی روی جلد کاور قسمت نهم سریال «شهرزاد» هم گفت: طراحی استاندارد کاور این است که نام خواننده در پشت جلد درج شود و تنها در قسمت‌هایی که خواننده به طور مستقل کلیپ یا قطعه‌ای را خوانده است نام وی هم روی جلد اول آورده می‌شود تا به نوعی برای مخاطب اطلاع رسانی شود.
واکنش محسن چاوشی به خبر جدایی از شهرزاد



البته چاوشی بعد از این مصاحبه با انتشار پستی گنگ بدون هیچ اشاره مستقیمی نسبت به این ماجرا واکنش نشان داد. واکنشی که با توجه به روحیه کم‌حاشیه چاوشی احتمال جداییاو از این مجموعه را قوت بخشید.
عقده‌گشایی روشنفکرانه!
اما یکی دیگر از اتفاقات مهم فرهنگی این هفته مربوط به پس‌لرزه‌های جشن پرحاشیه انجمن منتقدان سینما بود. جشنی که حاشیه‌های آن پرده از ناگفته‌های بسیاری در سینمای ایران برداشت. یکی از این حاشیه‌ها مربوط به صحبت‌های جمشید مشایخی در ارتباط با عزت‌الله انتظامی بود. صحبت‌هایی که بازتاب بسیاری داشت و در نهایت یکی از روزنامه‌ها با انتشار پرونده‌ای پرده از اختلاف قدیمی مشایخی با انتظامی و نصریان برداشت.
اما دومین حاشیه این مراسم مربوط به برخورد زشت جعفر پناهی با محمدحسین مهدویان کارگردان ماجرای نیمروز بود. پناهی که برای اعطای جایزه به مهدویان به روی سن فراخوانده شده بود؛ حاضر نشد به روی سن برود و جایزه مهدویان را بدهد و پس از پایین آمدن مهدویان از سن، به روی سن رفت و با مستقل فرض کردن خود، به سینماگران دولیت انتقاد کرد!
پاسخ کارگردان ماجرای نیمروز به بی‌ادبی جعفر پناهی



هر چند که این رفتار دور از ادب پناهی با واکنش‌ منفی بسیاری از اهالی رسانه و سینما روبرو شد، ولی در این میان بودند کسانی که ترجیح دادند در میانه این جنجال حامی رفتار زشت پناهی باشند. باران کوثری بازیگری که در طی این سال‌ها همواره به واسطه برخی از اظهارنظرهای عجیبش در مورد سیاست و اجتماع موردتوجه رسانه‌های شبکه روشنفکری بوده با اعتراض به مهدویان او را متهم کرده که در ماجرای نیمروز همه واقعیت را روایت نکرده است. اعتراضی که به نظر می‌رسد بیشتر از آن جهت بوده که مهدویان تاریخ را آن‌گونه که کوثری مدنظر داشته، روایت نکرده است!
در هرصورت این اظهارنظر نسنجیده باعث شد که دامنه حواشی یازدهمین جشن انجمن منتقدان بیش از پیش گسترش پیدا کند.

منبع: فردا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۵۱۱۵۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایتی از تاثیرات حضور گشت ارشاد در خیابان‌ها

آفتاب‌‌نیوز :

فرقی ندارد مغازه، لباس زنانه، مجلسی یا لباس عروس داشته باشد یا روسری و لوازم آرایش، اغلب خالی از خریدارند. فروشنده‌ها اغلب کسل و غمگین به در خیره‌اند؛ به محض ورود از جا می‌پرند، اما بعد از شنیدن این جمله که «خبرنگار هستم» برق از چشمان‌شان می‌رود اگر چه در بیشتر موارد، سر صحبت باز می‌شود منتها برخی با شک و ترس حرف می‌زنند و برخی هم نه! خیلی راحت‌تر وارد گفتگو می‌شوند.

پشت ویترین یکی از همین مغازه‌ها، سفیدی و چین و واچین دامن‌ها و تور عروس، چشم آدم را می‌دزدد. انتها و پشت لباس‌های سفید و براق، دو زن با لباس‌های روشن و شاد کنار میز چوبی نشسته‌اند. عینک به چشم دارند و کوک می‌زنند. با نخستین پرسش، سر حرف باز می‌شود و به درازا می‌کشد. مشتری آن‌ها خاص است و اغلب عروس و داماد‌ها سراغ‌شان می‌روند البته در حال حاضر به کار بردن فعل گذشته برای‌شان درست‌تر است، چراکه این اواخر، تعداد مشتری‌های‌شان به‌طور چشمگیری کاهش یافته است.

یکی از زن‌ها که کمی جوان‌تر است، می‌گوید که مردم می‌ترسند از اینجا عبور کنند و مسیرشان را عوض می‌کنند: «مخصوصا وقتی ماشین گشت نزدیک ما می‌ایستد همه می‌ترسند، وقتی هم که عبور می‌کنند و وارد مغازه ما می‌شوند، تمام مدت خودمان استرس داریم. وقتی به مشتری‌ها می‌گوییم که روسری سر کنند به آن‌ها بر می‌خورد، ناراحت می‌شوند یا همسرشان ناراحت می‌شود و از مغازه بیرون می‌روند، بنابراین خریدی انجام نمی‌شود. ضمن اینکه خودمان هم مدام استرس پلمب شدن مغازه را داریم. گاهی هم در جواب‌شان می‌گویم؛ به ما ربطی ندارد، اما اماکن اگر از اینجا رد شود برای ما دردسر می‌شود.

زن دیگر که کمی مسن‌تر است از جا بلند می‌شود و پارچه‌ای که در میان دستانش دارد را می‌تکاند تا کیفیت کوک‌ها را ببیند. چشمش به خیابان که می‌افتد با دست اشاره می‌کند: «همین الان بازار را نگاه کنید، ببینید که چقدر خلوت است.

گاهی برخی مشتری‌ها از راه دور می‌آیند و وقتی شرایط را می‌بینند، برمی‌گردند و می‌روند. چند روز پیش مزون‌دار من از شهرستان آمده بود، ولی وقتی از دور این شرایط را دید گفت؛ نمی‌توانم از اینجا رد شوم و به داخل مغازه بیایم، برگشت و رفت. تمام این‌ها به ضرر ماست و خیلی هم کار بدی است مثلا روسری آدم، کمی عقب برود به آدم بگویند سه میلیون تومان کارت بکش؟! البته برای ما پیش نیامده و تا به حال هم خودمان پلمب نشده‌ایم، اما قبلا پاساژ‌ها و مغازه‌های دیگری همین اطراف دچار چنین مشکلی شده‌اند و چند روزی هم پلمب بوده‌اند.»

ساعت از ۱۲ ظهر گذشته و پیاده‌رو هنوز خلوت از زنان است؛ داخل مغازه‌ها هم هنوز خریداری نیست و بیشتر، مردان را می‌بینید که در حال قدم زدن هستند. ماشین‌های سبز و آبی پلیس هم مدام در خط ویژه خیابان ولیعصر در حال حرکتند و حضورشان ملموس است، اما فعلا از ون خبری نیست. مزون دیگری هم که در این محدوده وجود دارد، خلوت است.

فروشنده، نگاهش را که از روی صفحه گوشی تلفن همراه برمی‌دارد و تازه متوجه من و سوالم می‌شود و بی‌حوصله پاسخ می‌دهد: «به‌طور کلی، چون عروسی‌ها کم شده است، بازار ما کساد است و البته شاید در این دو، سه هفته هم ۱۰ درصدی از فروش‌مان کم شده باشد. به‌طور کلی هم بیشتر مشتری‌ها بی‌حجاب هستند، وقتی هم به آن‌ها هم چیزی می‌گوییم، بعضی از آن‌ها هم سر می‌کنند، ولی بعضی از مغازه بیرون می‌روند و خرید نمی‌کنند.»

کمی جلوتر آقا اسماعیل به قدری کلافه است که در مقابل سوال‌ها حتی سرش را بالا نمی‌آورد. سرگرم حساب و کتاب است و می‌گوید که قبلا یک‌بار به دلیل گزارش کشف حجاب، مغازه‌اش پلمب شده و البته حالا هم که چند ماه از رفع پلمب گذشته، چندان اعتقادی به تذکر ندارد: «ممکن است بعضی با حجاب وارد مغازه شوند بعضی هم نه. ما نمی‌توانیم به آن‌ها زور بگوییم. وضع اقتصاد که خراب است و این اتفاقات هم مزید بر علت شده و فروش ما را حدودا ۲۰ تا ۳۰ درصد کم کرده است.»

مشکلی جز گرانی نداریم

تا چشم کار می‌کند جنس در مغازه‌ها و کنار خیابان روی رگال‌ها و میز‌ها خوابیده و فروشنده‌ها یا زیر آفتاب با هم صحبت می‌کنند یا در حال چانه زدن با مشتری‌های بسیار محدود هستند تا شاید همان‌ها که پای‌شان به بازار و مغازه باز شده از آن‌ها خرید کنند. آن‌ها که کنار خیابان بساط کرده‌اند کمی شرایط بهتری نسبت به مغازه‌ها دارند، چراکه بیشتر در معرض دید هستند، کرایه نمی‌دهند و جنس‌های‌شان ارزان‌تر است، بنابراین فرصت بیشتری برای سود محدود در این بازار دارند و مغازه‌ای هم در کار نیست که پلمب شود.

آقا مظفر حدودا ۶۰ سال دارد و فروشنده یکی از همین مغازه‌هاست. وقتی وارد می‌شوم و خود را به صاحب مغازه، معرفی می‌کنم او را صدا می‌زند و با قهقهه می‌گوید: «بیا داخل با تو کار دارند.» بعد رو به من می‌کند: «با او حرف بزن، خیلی دل پری دارد از این اوضاع.» مرد لاغر اندام با مو‌های سفید، صورت چروکیده و استخوانی، خیلی سریع خود را به انتهای مغازه می‌رساند و بعد سر درد دل باز می‌شود: «مشتری‌های ما ۶۰ درصد کم شده‌اند. اصلا کسی جرات نمی‌کند به این سمت بیاید. مشتری می‌خواهد از اینجا رد شود، با موتور و ون او را دنبال می‌کنند، می‌گیرند و به داخل ون می‌برند.

مشتری‌های محدود ما هم الان فقط خانم‌های محجبه و مسن هستند و دیگر فروش قبلی را نداریم. ما هم نمی‌توانیم به کسی توهین کنیم و بگوییم این بی‌حجاب است و آن باحجاب است. یک نفر شال سرش نیست، من نمی‌توانم به او حرفی بزنم بنابراین هیچ کاری با او ندارم. بعد هم ما تا به حال کسی را با وضع آنچنانی که برخی می‌گویند، ندیده‌ایم و این‌ها هم که هر روز می‌بینیم، همه مثل خواهر و مادر و دختر خودمان هستند. معتقدم این طرح هم پایدار نیست و چند ماه دیگر جمع می‌شود.» او که در روز‌های گذشته بار‌ها شاهد صحنه‌های تعقیب و گریز بوده، معتقد است که برخورد‌های اینچنینی اصلا درست نیست و این مسائل باید در خانواده حل شود. «وقتی بگیرند، درگیر شوند و جریمه کنند جز اینکه ملت به نظام و مملکت بدبین شوند، نتیجه دیگری ندارد.» از او می‌پرسم: «برخی معتقدند بی‌حجابی باعث فساد شده است، نظر شما در این باره چیست؟» پاسخ می‌دهد: «هر چیزی را که بخواهیم محدود کنیم، بدتر می‌شود و جوان‌ها فکر می‌کنند حالا چه خبر است! جامعه باید از اول درست باشد.

در حال حاضر ما در جامعه هیچ مشکلی جز گرانی نداریم. مشکل ما گرانی است که جوان‌های‌مان به دلیل آن نمی‌توانند ازدواج کنند. چرا الان دختر من باید ۴۰ سال رد کرده باشد و نتواند ازدواج کند؟ این مشکل پس چیست؟ ما مملکت خودمان را ول کنیم به مملکت دیگر بچسبیم مشکل حل می‌شود؟ نه به قرآن. باید به جوان‌ها کار دهیم و موقعیت ازدواج را فراهم کنیم. زمانی که ۸ سال جنگ بود، من رفتم و جنگیدم. در عملیات خیبر در جزیره مجنون بودم و در عملیات مرصاد در اسلام‌آباد غرب و همین عراقی‌ها که به بیمارستان حمله کردند و همه چیز را از بین بردند حالا شده‌اند برادران تنی ما. من ۱۷ سالم بود که به جبهه رفتم و الان هم که باید با این گرانی زندگی کنم. برنج چرا باید برسد به ۱۵۰ تومان؟ مگر برنج گلستان از کجا می‌آید که این‌طور گران می‌شود؟ چرا یک بسته پنیر کوچک یک شبه ۵ هزار تومان گران می‌شود؟ حالا ما در این شرایط دنبال این باشیم که چرا شال این‌جور و چرا روسری اون‌جور. این کار‌ها را باید کنار بگذارند به فکر بیکاری و گرانی باشند. چرا با باتوم و ون و موتور دیگران را دنبال کنیم، مگر اسیر گرفته‌ایم.» می‌گویم: «به هر حال گفته‌اند این مطالبه مردم است.» می‌گوید: «کدام مردم مطالبه کرده‌اند که این کار‌ها را انجام می‌دهند، آخر خودم و زن و بچه‌ام هم از خانه بیرون می‌آییم دیگر.»

نماز می‌خوانیم که درست زندگی کنیم و چشم بد نداشته باشیم

ابراهیم و احمد دو برادر هستند؛ یکی ۶۴ سال دارد و آن دیگری به تازگی ۶۶ ساله است. بیشتر از ۴۰ سال است که در بازار کار می‌کنند و به اصطلاح کاسب هستند. کاسب‌های قدیمی که در راسته خیابان ولیعصر بعد از تقاطع جمهوری، لباس‌فروشی دارند و سر ظهر البته در حالی که هیچ مشتری در مغازه نیست چند دقیقه‌ای درباره آنچه این روز‌ها در خیابان‌ها می‌گذرد، حرف می‌زنند. البته که هر دو می‌گویند؛ حضور گشت‌ها در نزدیکی محل کارشان، چندان تاثیری در بازارشان نداشته است، چون بازارشان مشتری خاص خود را دارد، اما به‌طور کل برخورد‌ها را دوست ندارند. 

آقا ابراهیم خیلی عصبانی می‌شود و همان‌طور که نشسته با صورتی برافروخته از تاثیر نماز و چشم پاک می‌گوید و اینکه چرا همه مسوولیت‌ها بر عهده زنان است. «کسی که مسلمان است، روزی ۱۷ رکعت نماز می‌خواند و این ۱۷ رکعت نماز برای چیست؟ برای هدایت او. ما در نماز می‌گوییم ما را به راه راست هدایت فرما. این یعنی چه؟ یعنی باید پاک زندگی کنیم و به دیگران به چشم بد نگاه نکنیم، اما برخی می‌گویند، چون ما نگاه می‌کنیم، زن‌ها را باید چنین و چنان. اینکه نمی‌شود! اگر آن نماز تاثیری در چشم و نگاه انسان و زندگی درست او نداشته باشد چه فایده دارد. متاسفانه برخی به عنوان برده و کالا به زن نگاه می‌کنند و فکر می‌کنند هر کاری که خواستند، می‌توانند با او انجام دهند بعد بگویند، چون این‌طور بود و این‌طور رفتار کرده. پس شما چه؟ تکلیف نفس شما چه می‌شود؟»

در میانه‌های صحبت، برادر بزرگ‌تر که تا الان دست به سینه نشسته، یک دفعه دست‌هایش را باز می‌کند و با بی‌حوصلگی می‌گوید؛ همین دیروز داشتیم با دخترم مهدیس در مترو می‌رفتیم که یکی از همین‌ها دنبال دخترم افتاد با اینکه دستش به دخترم نرسید، ولی خیلی عصبانی شدم. بعد کیسه مویز و نخودچی را جلو می‌آورد و دو بار تعارف می‌کند و منتظر می‌شود برادر کوچک‌تر رشته کلام را به دست بگیرد. «ببین خانم، پسر من نمازخوان است، نه اینکه من به او گفته باشم، تا به حال حتی یک کلمه هم نگفتم نماز بخواند و او خود هر روز نمازش را سر وقت می‌خواند. من اینقدر کیف می‌کنم صحنه نماز خواندن او را می‌بینم، چون برای خودش چارچوبی را تعریف کرده و آن را اجرا می‌کند.

اینجا هم که می‌آید مدام حواسش هست و اگر مثلا فردا لباسی را ۵ تومن گران‌تر بفروشیم ما را سین، جیم می‌کند که چرا دیروز آن رقم بود و امروز این رقم؟ می‌خواهم بگویم هر چیزی که انتخابی باشد فرد با جان و دل آن را انجام می‌دهد و درست اجرا می‌کند؛ این همه بگیر و ببند ندارد که. اصلا مسلمانی یعنی چه؟ یعنی شما بتوانید نفس خود را در برابر کج‌روی کنترل کنید و اگر شما در محیط ایزوله دچار کج‌روی نشوید که دیگر نامش مسلمانی نیست. اتفاقا اگر در برابر همه این‌ها قرار گرفتید و باز مسیر درست را انتخاب کردید، مهم است.

من همیشه مثال می‌زنم این چه روزه‌ای است که فرد با چای خوردن من، دهانش آب بیفتد اگر چای خوردن من را دید و دلش تکان نخورد، آن کار بزرگ انسانی انجام شده است.» و همین جا دوباره برادر بزرگ‌تر دست‌های قلاب‌شده اش را جلو می‌آورد و می‌گوید چرا به جای این کار‌ها مشکل ازدواج جوان‌ها را حل نمی‌کنند. چرا الان باید در هر خانه چند دختر و پسر مجرد باشد؟ چون اقتصاد خراب است و جوان‌ها نمی‌توانند ازدواج کنند. مشکل ما اقتصادی و گرانی است و هیچ مشکل دیگری نداریم. 

اکبر آقا که حدودا ۶۳ سال دارد، یکی از عمده‌فروش‌های قدیمی همین راسته است که البته تک‌فروشی هم دارد. او اتفاقا یک روز پیش از این گفتگو، به اتحادیه پوشاک رفته و در این باره هم، پای صحبت رییس و روسا نشسته است. حرف‌هایی از آن‌ها شنیده که معتقد است؛ اصلا شدنی نیست. «در آنجا به من گفته‌اند؛ اگر خانمی حجاب ندارد نباید او را به مغازه راه دهم، اما مگر می‌شود؟ این کار در شأن من و اخلاق و کردار ما نیست. توقع کار‌هایی را دارند که اصلا شدنی نیست. به ما گفتند؛ مانتو جلوباز نیاور، ما هم نیاوردیم این شدنی است، اما گاهی انتظاراتی از کاسب‌ها دارند که اصلا شدنی نیست در حالی که این موضوع، باید با صداقت و محبت، فرهنگ‌سازی شود. من اوایل انقلاب در انزلی سرباز بودم و با یک سرباز دیگر مامور شده بودیم که تذکر حجاب بدهیم. همکار من می‌رفت با زنان بد صحبت می‌کرد و دعوای‌شان می‌شد، اما من می‌گفتم؛ ببخشید خانم من سرباز هستم اگر شما حجابت را رعایت نکنی، من فردا نمی‌توانم مرخصی بروم، چون با محبت می‌گفتم همه رعایت می‌کردند؛ بنابراین نمی‌شود که با مردم خشن برخورد کرد.»

اغلب زنانه‌فروش‌ها در مراکز خرید، نیاز به فروشنده زن دارند، چراکه مشتری‌ها برای پرو لباس با زنان راحت‌تر است، اما مساله اینجاست که جدای از خریداران، حتی اگر روسری فروشنده زن هم از سرش بیفتد یا عقب برود، باز مساله اماکن و احتمال پلمب برای کسبه پیش می‌آید. همه فروشندگان در این بازار هم مانند اکبر آقا خوشرو و با حوصله نیستند و برخی اصلا سرشان را برای پاسخ دادن بالا نمی‌آورند که حرف بزنند و معتقدند نوشتن روزنامه‌ها از این مشکلات‌شان هیچ دردی را دوا نمی‌کند، چون مسوولان به کار خود ادامه می‌دهند و گوش شنوایی نیست.

اما در مغازه‌های مردانه فروش، تقاضا آنقدری افت نکرده است که نگران شوند. مثلا سورنا از حدود ۵ سال پیش در این مغازه کفش‌های مردانه دارد و می‌گوید که فروش‌شان تکان نخورده و مثل گذشته است. علیرضا که در مغازه لباس مردانه، کت و تی‌شرت و شلوار می‌فروشد؛ معتقد است که این وضعیت کسادی بازار بیشتر ناشی از وضعیت خراب اقتصادی است، چراکه در هر صورت مردم توان خرید ندارند، اما این موضوع را هم رد نمی‌کند که حضور گشت‌ها در نزدیکی مراکز خرید، فروش او را هم تحت تاثیر قرار داده است.

«در چنین شرایطی مردم کمتر به خیابان می‌آیند و اگر هم بیایند حضورشان با استرس است، بنابراین کمتر خرید می‌کنند. البته این اتفاقات در کار من که مردانه فروش هستم به اندازه زنانه‌فروش‌ها تاثیر نداشته است. مشتریان من بیشتر مرد هستند، اما فروش من هم حدودا نصف شده است و کسانی که با خانواده، همسر یا دخترشان برای خرید می‌آمدند نیز تقریبا حذف شده‌اند. در کل اتفاقات چند هفته گذشته روی کسب و کار همکاران من که زنانه‌فروش هستند، بیشتر تاثیر گذاشته است.» می‌گوید همه مدل آدم به مغازشان می‌آیند، اما مجبور است به برخی تذکر دهد و این تذکر هم باعث ناراحتی و خرید نکردن مشتریان می‌شود و در نتیجه باز هم به ضرر آنهاست. مهران هم که مغازه‌اش بیشتر کفش‌های مردانه دارد، می‌گوید؛ این ماجرا‌ها تاثیر کمی در فروش اجناسش داشته است و شاید فقط ۱۰ درصد کم شده باشد.

سالار و سهیل دو برادر دیگری هستند که بیشتر کفش‌های کلاسیک مردانه دارند، در پاسخ به پرسش‌ها، با هم حرف می‌زنند و حرف‌های هم را تکرار و تکمیل می‌کنند. می‌گویند این شرایط در فروش آن‌ها تاثیری نگذاشته و بیشتر فروش در پاساژ‌ها کم شده است. «زمانی که گشت‌ها اینجا هستند، کلا فروش کمتر می‌شود، اما در فروش ما تاثیری ندارد.» وقتی می‌خواهم از مغازه بیرون بیایم برادر کوچک‌تر حرف‌هایش را این‌طور تمام می‌کند: «در کل خانم، من هم با اجبار مخالفم و برایم هیچ فرقی ندارد که یک زن باحجاب باشد یا بی‌حجاب.» می‌پرسم درباره نزدیکان و خواهر و همسر خودت هم این‌طور عمل می‌کنی؟ می‌گوید: «درباره آن‌ها هم این‌طور هستم، باید هر طور که دوست دارند، باشد و نباید اجباری باشد.»

مغازه بعدی یک روسری‌فروشی و فروشنده آن زن جوانی است که می‌گوید؛ فروشش کم نشده و در کل هم نظرش این است که وقتی حکومت در این زمینه اصرار دارد، باید همان کار را انجام داد، خودش هم حوصله دردسر و بگیر و ببند ندارد و البته در آخرین مغازه‌ای که در این محدوده وارد آن می‌شوم هم دو زن در حال گفتگو ایستاده‌اند و در قفسه‌های‌شان هم روسری‌های رنگارنگ دارند. یکی از آن‌ها به شدت از شرایط پیش آمده در هفته‌های گذشته گلایه دارد، می‌گوید: «دقیقا از ساعتی که اینجا می‌ایستند، فروش همه خراب می‌شود. همه ناراضی هستند و یک‌بار رفتیم اعتراض کردیم، اما گفتند؛ وظیفه‌مان است و البته از حق نگذریم، مدتی به داخل مترو رفتند، اما دوباره برگشتند. به‌طور کلی زمانی که مامور‌ها و ون‌ها اینجا هستند، رفت و آمد مردم یک‌سوم می‌شود. جز اثری که بر فروش دارد از نظر روانی هم روی همه تاثیر می‌گذارد.

من اگر بخواهم این روسری را از ترس دیگران، روی سرم بگذارم، ارزش ندارد، چون وقتی رد شدند آن را از سر در می‌آوردم. به نظرم نه آدم‌ها خیلی ولنگ و باز باشند و نه این‌طور که زور بالای سرشان باشد و به آن‌ها بی‌احترامی شود.»

از هفته آخر فروردین ماه و انتشار اطلاعیه پلیس درباره آغاز طرح نور، ون‌ها و ماموران گشت در نزدیک اغلب مراکز خرید مستقر شده‌اند و برخی مشاهدات خبرنگار «اعتماد» از باقی نقاط تهران از جمله بازار سنتی ستارخان یا پاساژ گلدیس، بوستان یا بازار بزرگ تهران نیز هم تقریبا همین گفته را تایید می‌کند که حضور ون‌ها در نزدیکی مراکز خرید، باعث کاهش رفت و آمد مردم از آن منطقه و در نهایت کاهش خرید و کسادی بازار شده است و گویا به همین دلیل در ساعاتی از روز، ون‌ها و گشت‌ها به نقاط دیگری از شهر کوچ می‌کنند. «اعتماد» روز یکشنبه با بیش از ۱۵ نفر از کسبه خیابان ولیعصر، حد فاصل خیابان جمهوری تا چهارراه ولیعصر به گفتگو نشست و نظرات مخالف و موافق را در گزارش آورد، اما طبق گزارشی که بر اساس گفتگو با سه تن از کسبه در فضای مجازی منتشر شده، همه از اجرای این طرح خوشحال و راضی هستند و هیچ کس مخالف آن نیست که در نوع خود، نکته جالب و قابل تاملی است.

از تذکر بالاترین مقام کشوری تا انتقاد یک نماینده مجلس

۳۱ فروردین ماه اطلاعیه شماره سه فرماندهی انتظامی کشور درباره «طرح نور» (عفاف و حجاب) روی خط خبرگزاری‌ها قرار گرفت. در این اطلاعیه آمده بود: «با اجرای طرح نور از روز شنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ بیشتر بانوان این مرز و بوم با مجریان قانون و حافظان امنیت در تعامل، همکاری و همراهی بودند.

گزارش‌های میدانی و بررسی‌های دقیق با ابزار هوشمند نشان داده است که وضعیت عفاف و حجاب در سطح کشور نسبت به قبل از اجرای طرح مطلوب‌تر بوده و این شرایط در روز‌ها و هفته‌های آینده روند بهتر و مناسب‌تری خواهد یافت. براین اساس اجرای طرح نور منطبق با خواست و ساخت عمومی جامعه و مسوولان اجرایی کشور و براساس وظایف محوله به پلیس به عنوان مجری قانون در کنار دیگر ماموریت‌های امنیتی و انتظامی تداوم خواهد داشت.

برخی شیطنت‌های رسانه‌ای توسط جریان‌سازی معاندین در اجرای سناریو‌های ساختگی بر عزم و اراده پلیس تاثیری نخواهد داشت. ناگفته پیداست که پلیس عاری از خطا و اشتباه نبوده و با هرگونه رفتار و کنش اشتباه احتمالی ماموران نیز برخورد خواهد شد. فضای فعلی و راهبرد فراجا در شرایط کنونی حفظ نظم و انضباط اجتماعی در قالبی ایجابی و تذکره‌ای است و صرفا با هنجارشکنانی که به حریم و حرمت شهروند ایرانی تعدی می‌کنند برخورد قانونی توام با دقت و حساسیت خواهد کرد.»

البته در همان روز‌های نخست اجرای طرح، مهدی فضائلی، عضو دفتر رهبری از تذکر به برخی مسوولان در مساله حجاب و بعد از حواشی پیش آمده بر سر برخورد‌های گشت ارشاد خبر داد. توییتی که با هجمه‌ها و حملات زیاد به این عضو دفتر رهبری همراه شد و حامیان گشت ارشاد و لایحه عفاف و حجاب همزمان او را در فضای رسانه‌ای و مجازی زیر بار سنگین حملات خود بردند، اما چند روز بعد این تذکر از سوی سردار جعفری، مسوول قرارگاه فرهنگی و اجتماعی بقیه‌الله سپاه تایید شد. آن‌طور که در خبرآنلاین آمده، او گفته است: «یک اشتباهی از جانب عوامل اجرایی طرح نور صورت گرفته و از جانب آقای فضائلی گفته می‌شود که حضرت آقا تذکری داده‌اند و این امر طبیعی است، زیرا یا گزارشات به محضر رهبر انقلاب می‌رسد یا ایشان در فضای مجازی رویت می‌کنند.»

محمد صفری، عضو کمیسیون امور داخلی کشور و شورا‌ها هم یکی از افرادی بود که در روز‌های گذشته، نسبت به این برخورد‌ها انتقاد کرد و گفت: «متاسفانه برخورد‌های نسنجیده باعث شده که هزینه‌های بسیار زیادی برای کشور ایجاد شود. وقتی که لایحه حجاب و عفاف وارد مجلس شد، مشاهده کردیم که صرفا نگاه‌شان جرم‌انگاری بود. آیا ما برای موضوع حجاب در مدارس و دانشگاه‌ها و فضا‌های دیگر توانستیم یک الگو و مدل را تعریف کنیم و به دستگاه‌های مختلف بدهیم؟ این کار را نکردیم و امروز هم انتظار داریم به‌رغم همه فشار‌هایی که سر مساله حجاب وجود دارد، بتوانیم با فشار‌های قضایی و انتظامی این کار را پیش ببریم که هیچ وقت جواب نخواهد داد، بلکه عکس موضوع هم متاسفانه نتیجه می‌گیریم.

کما اینکه در سال ۱۴۰۱ هزینه‌های بسیار زیادی را در این رابطه پرداخت کردیم، لذا انتظار داریم مسوولان مربوطه در این رابطه تدبیر کنند. گزارشاتی هم به مجلس شورای اسلامی می‌رسد و انتظار داریم که مسوولان مربوطه به ویژه وزیر محترم کشور نسبت به این مساله حتما از طریق مشورت با کارشناسان اجتماعی و فرهنگی مشاوره‌های بیشتری داشته باشد تا ان‌شاءالله بتوانیم شاهد بازخورد بهتری نسبت به موضوع باشیم.» اگر در سایت‌های داخلی هم چرخی بزنید، از میان معدود کامنت‌هایی که در این باره مشاهده می‌کنید، چندان نگاه مثبتی پیدا نمی‌کنید.

۳۱ فروردین ماه، سایت تابناک که منتسب به محسن رضایی است، پس از انتشار اطلاعیه پلیس، ۴ نظر ناشناس را در پایین خبر خود منتشر کرد و در میان این چهار نظر، فقط یک نظر موافق طرح، وجود دارد که همان نظر موافق طرح هم، ۲۲ واکنش مثبت (آبی) و ۷۸ واکنش منفی (قرمز) دریافت کرده است.

منبع: روزنامه اعتماد

دیگر خبرها

  • پاسخ محسن چاوشی به انتقادات از جهان لاغر
  • چیلیندری مدرن میراثی از دیتونا : بهترین مثال برای وقتی که درست می سازی و 50 سال بعد هم جوابه! (+تصاویر)
  • دزفول، دارای خاستگاه فرهنگی و تمدنی عمیق
  • مردان سلبریتی که فیلر تزریق کرده‌اند
  • خنثی‌سازی امنیتی‌ترین طراحی عملیات نفوذ و خرابکاری صنعتی سرویس اطلاعاتی موساد در ایران روی آنتن شبکه یک سیما
  • رییس صداوسیما: سریال حشاشین بر اساس تحریف تاریخ اتفاق افتاده؛ ساترا برای پخشش تذکر داد و سکوها هم در همین راستا اقدام کردند/ نمره صداوسیما در حوزه کار روی مساله عفاف و حجاب خیلی بالا نیست
  • توزیع بیش از ۱۹ هزار پاسپورت در نیمروز
  • روایتی از تاثیرات حضور گشت ارشاد در خیابان‌ها
  • جوابیه وزارت فرهنگ و ارشاد به عصر ایران: مُهر وزارت چهار روزه ساخته شد
  • علت ممنوعیت سریال مصری حشاشین؛ تحریف تاریخ ایران